jebril
چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:, :: 8:36 ::  نويسنده : hr ashouri

نقطه در هنرهای تجسمی تعریف خاص خود را دارد. در این محدوده اثر هر چیزی روی صفحه را نقطه می گویند. مثل اثر نوك مداد یا قطره جوهر روی كاغذ و بسیاری از موارد دیگر. در حالیكه این نقطه ها می توانند شكلهای گوناگون داشته باشند و صرفاً به شكلی كه ما معمولاً تصور می كنیم (دایره) ظاهر نشوند. بنابراین نقطه تجسمی فاقد شكل خاص بوده و اندازه آن نیز نسبی می باشد.

 

 

 

E   شكل نقطه ها در هنر تجسمی به دو صورت تقسیم می شوند:

الف) شكل هندسی مثل مثلث، مربع، دایره، بیضی و.....

ب) شكل غیر هندسی مانند اثر كف پا در یك صفحه.

با توجه به تعریفها و نمونه هایی كه از نقطه آورده شده است اشاره به این مطلب بسیار اهمیت دارد كه اندازه نقطه در طبیعت متناسب با محیط و فضایی كه در آن قرار گرفته است تعریف شود. این مفهوم (تناسب) را در مراجعه مستقیم به طبیعت به خوبی درك می كنید بعنوان مثال یك پنجره روشن در شب از فاصله دور یك نقطه محسوب می شود.

گرچه ابعاد واقعی پنجره بزرگ است اما از فاصله دور در فضایی بزرگ یك نقطه نورانی، به حساب می آید. حال اگر فاصله خود را از پنجره كم كنیم تا جائیكه در كنار آن قرار بگیریم آن نقطه نورانی دیگر به حساب نمی آید و یك سطح بزرگ دیده می شود. نظیر این قبیل مثالها را در طبیعت بسیار دیده ایم.

یك تكه ابر در آسمان و یا تك درختی بر روی تپه از فاصله بسیار دور در فضای بزرگی كه قرار دارند نقطه محسوب می شوند. بنابراین در طبیعت یك نقطه ممكن است سر یك سوزن، یك سیب، ستاره ای در آسمان، قایقی در دریا، ردپایی بر روی برف و.... باشد.

 

  شناسایی موقعیت نقطه در صفحه

 

نقطه در صفحه می تواند در قسمتهای مختلف قرار گیرد. قرارگیری نقطه در محدوده های گوناگون احساسات متفاوتی را القا می كند. چرا كه هر نقطه ای دارای انرژی درونی می باشد. اگر كه در پایین صفحه قرار گیرد احساس سنگینی بیشتری را نسبت به همان نقطه كه در بالای صفحه قرار دارد به همراه می آورد. در واقع نقطه ای كه در پایین كادر است القا كننده وزن و سنگینی و جاذبه بیشتر است و نقطه ای كه در بالای صفحه قرار دارد احساس سبك بودن و پرواز را دارا می باشد. میل به سكون، آرامش و جایگیری و عدم تمایل به تغییر را دارد.

همچنین نقاطی كه در گوشه های كارد قرار می گیرند تمایل به خروج از كادر را دارند و چشم ها را خارج از صفحه هدایت می كنند به نمونه های زیرتوجه كنید:

با توجه به آنچه گفته شد نتیجه می گیریم نقاط در صفحه متناسب با جایگاه قرارگیریشان بر كادر خود تأثیر می گذارند و علاوه بر این از كادر خود نیز متأثر هستند. همچنین نقاط بر روی یكدیگر نیز نیرو وارد می كنند.

از طرفی نزدیكی نقاط به یكدیگر باعث ایجاد تمركز و تأكید بصری می شود چرا كه انرژی هدایت شده از طرف نقاط تجسمی به سوی مخاطب چند برابر شده و در نتیجه توجه بیننده را بیشتر به سمت خود جلب می كند.

همچنین نزدیكی نقاط به هم باعث ایجاد فضای متراكم و تیره می شود و در برابر آن دوری و فاصله نقاط نسبت به هم ایجاد فضای منبسط و روشن می نماید. قابل توجه است كه از این ویژگی در صنعت چاپ بهره می گیرند.

با استفاده از نقطه می توان در صفحه ایجاد تاریك روشن یا سایه نمود. رسیدن به تاریكی و روشنی با استفاده از نقطه به دو عامل (اندازه نقطه و فاصله نقاط از یكدیگر بستگی دارد) به بیانی دیگر هرچه اندازه نقاطی كه در كنار هم قرار می گیرند، بزرگتر باشد به سطح تیره تری دست می یابیم و بالعكس هرچه اندازه نقاط كوچكتر باشد نتیجه كار رسیدن به سطحی روشن تری می باشد. از طرفی هرچه فاصله نقاط نسبت به هم كمتر باشد (تراكم) سطح بدست آمده تیره تر و هرچه فاصله بیشتر باشد (انبساط) سطح روشن تری خواهیم داشت.

 شناسایی اصول نقطه بی تعادل

یك نقطه در صفحه توانایی حركت و استقرار در هر محلی را دارد. هر نقطه متناسب با مكانی كه در آن قرار می گیرد مسئله تناسب و تعادل را بوجود می آورد. مهمترین نقطه ای كه در یك محدوده (كادر) قرار دارد نقطه تعادل است كه در تقاطع خطوط اصلی كادر بوجود می آید.

نقاطی كه خارج از نقطه تعادل قرار گیرد، نقاط فاقد تعادل می باشند این نقاط متناسب با محل قرارگیری خود دارای ویژگیهای خاصی می شوند بعنوان مثال نقطه ای كه در پایین صفحه (صفحه نقطه تعادل) واقع شود، حس سنگینی را القا كرده و اگر در بالای نقطه تعادل قرار گیرد، حس سبكی را القا می كند. حركت نقطه ها به سمت گوشه های كادر، باعث پرتاب و خروج چشم از صفحه می شود.

 شناسایی اصول نقطه همجوار

می دانیم كه نقطه ها علاوه بر تأثیر به محیط، بر یكدیگر نیز تأثیر می گذارند و دارای نیرو هستند دو نقطه كه دارای اندازه های یكسانی هستند بطور مساوی به یكدیگر نیرو وارد می كنند. با تغییر فاصله این نقاط نسبت به هم نیروی وارد شده و كشش آنها به یكدیگر نیز تغییر می كنند.

دو نقطه با اندازه های متفاوت دارای نیروی متفاوتی هستند و نقطه بزرگتر دارای نیروی بیشتری نسبت به نقطه كوچكتر است. در نتیجه نقطه بزرگتر، نقطه كوچكتر را به سمت خود جذب می كند. بنابراین برای ایجاد تعادل باید تعداد نقطه ها در سمتی كه نقطه كوچكتر قرار دارد بیشتر باشد تا انرژی دو نقطه كوچك با انرژی نقطه بزرگ برابری كند و صفحه را از عدم هم وزنی خارج كند.

***

فصل دوم

توانایی تشخیص و ترسیم علمی خط

 برای خط تعاریف گوناگون و متفاوتی وجود دارد، از جمله اینكه خط در علم ریاضی عبارت است از حركت و امتداد یك نقطه در سطح یا در فضا. همچنین خط از تكرار نقاط مختلف در كنار هم بوجود می آید. در تعریف دیگر خط از محل برخورد دو صفحه یا دو سطح با هم شكل می گیرد.

 

 آشنایی با عناصر خط و انواع آن

 خط انواع گوناگون دارد. همچنانكه  اشاره شد یك نوع خط همان تعریفی است كه در ریاضیات تعریف
می شود و مورد دیگر خطی است كه در هنرهای تجسمی مطرح می گردد. خط اولی عنصر هنری است كه توسط انسان (در كودكی) بصورت ناخودآگاه و غیرعلمی، مورد استفاده قرار می گیرد.

در هنرهای تجسمی خط دومین عنصر بصری است. عنصری است دو بعدی كه دارای ویژگیهای طولی می باشد. در واقع خط به منزله نقطه ای می باشد كه وارد شدن عنصری است دو بعدی كه دارای ویژگی طولی بخشیده است و آنرا تبدیل به یك عنصر بصری فعال و جهت دار نموده است. تكرار این نقطه در یك جهت همراه با نیرو نیز، خط را شكل می دهد. این نقطه می تواند دارای هر شكل بصری باشد. منظم، غیر منظم، كلفت، نرم، خشن و....

خط نیز مانند نقطه دارای انرژی می باشد. اما برخلاف نقطه كه دارای انرژی متمركز و تأكید كننده در محل است. خط دارای انرژی فعال و پرتحركی است.

صورت دیگر خط، خط در طبیعت است. خط در زندگی روزمره و اطراف ما حضور پر رنگ و قابل توجهی دارد. پیرامون ما مملو از جلوه های گوناگون خط است در این زمینه می توان به موارد بسیار اشاره كرد مانند مسیر حركت یك رود، ریزش آبشار، ردیف درختان پشت سرهم در یكطرف جاده، مسیر مارپیچی جاده در كوه، سیمهای برق و بسیاری از موارد دیگر كه شما می توانید با نگاه دقیق در اطراف خود آنها را كشف كنید.

توجه داشته باشید كه خطوط فرضی، دارای جهت، نیرو و انرژی می باشند خطوط دارای قابلیتهای متفاوتی هستند این قابلیتها در خلق اثر هنری به هنرمند بسیار كمك می كند به عنوان مثال از ویژگی ضخامت خطوط می توانیم برای نمایش دوری و نزدیكی در اثر هنری استفاده كنیم.

شناسایی ویژگیهای خط

خط دارای ویژگیهایی است كه از جمله مهمترین آنها حركت، پویایی و جهت می باشد. با این وجود همچنانكه نقطه در طبیعت با اشكال متنوع ظاهر می گردد، خط نیز در طبیعت به شكلهای مختلف وجود دارد. هر كدام از این اشكال دارای ویژگیهای گوناگون و القا كننده حالات مختلفی می باشند كه در زیر به مواردی از آنها اشاره می كنیم:

  خط راست افقی:

حس آرامش و سكون را تداعی می كند. مثل: بدن انسان و تنه درخت.

  خط راست عمودی:

احساس ایستایی و انرژی و حركت بطرف بالا را القا می كند. مثل دریا و انسان دراز كشیده.

    خط مورب:

خطوطی متحرك و غیر ایستا و بدون ثبات هستند كه هرچه تمایل آنهابطرف خط افق باشد به خصوصیات خط افق نزدیكتر و هرچه بطرف عمود حركت كند، ویژگیهای خط عمود در آن تقویت می گردد.

  خط شكسته:

دارای تحرك، فعالیت و جنبش است مثلا سنگ.

  خط منحنی:

خطی آرام و ملایم می باشد و آرامش و شادابی را در بیننده بوجود می آورد.

در واقع تمام خطوط با توجه به ویژگیهای خاص خود، دارای بیان تصویر خاص هستند كه بر روی اعصاب و روان انسان تأثیرات متفاوتی می گذارد و حالات هیجانی ویژه ای را برمی انگیزند. مثل موج دریا، تپه، ابرها.

علاوه بر حالات خطوط حتی تیرگی و روشنی آنها، كلفتی و نازكی خوط و نظم یا بی نظمی و... نیز در بیان تصویری كه در مخاطب ایجاد می كنند مؤثر هستند. هنرمندان در طول تاریخ هنر همواره از این ویژگیها در راستای بیان ذهنیت و مقاصد خود بهره گرفته اند.

بنابراین با دیدن طراحی و خطوط طراحی هنرمند می توان پی به حالات درونی و احساسات هنرمند در لحظه خلق اثر برد.

خط شكسته برخلاف سایر خطوط می باشد. حالتی خشن، سخت و برنده دارد و چشم را می آزارد و اعصاب را تحریك می كند. البته خطوط شكسته با توجه به انواع مختلفی كه دارند، بیانهای گوناگونی را دربردارند. به عنوان مثال خط شكسته ای كه زاویه آن 90 درجه است، حس خشونت را القا نمی كند، بلكه بیانگر استحكام و ایستایی است.

        ایجاد سایه روشن بوسیله خطوطی كه ضخامت یكسان دارند:

در این حالت تنها از طریق تغییر فاصله خطوط می توان به این كیفیت رسید. بدین معنی كه هرچقدر خطوط شما به هم نزدیكتر باشند به كیفیت تیرگی نزدیكتر شده و هرچقدر فاصله خطوط از یكدیگر كمتر شود فضای بدست آمده روشنتر می باشد.

        ایجاد سایه روشن از طریق تغییر در ضخامت خطوط:

در این حالت هرچه ضخامت خطوطی كه در كنار هم قرار می گیرند بیشتر باشد فضای ایجاد شده تیره تر و هرچه ضخامت خطوط كمتر باشد فضای روشنتری بدست می آید.

در حالتهای دیگر می توان از هر دو كیفیت بالا برای ایجاد تیرگی و روشنی استفاده نمود. یعنی در یك تصویری برای ایجاد تیرگی و روشنی بطور همزمان از تغییر فاصله خطوط و تغییر در قطر خطوط استفاده نمود.

در طراحی از این كیفیت برای ایجاد سایه روشن استفاده می كنیم. همچنین برای رسیدن به سطوح تیره تر از تكرار خطوط بر روی یكدیگر، در جهت های مختلف، استفاده می شود. به این روش هاشورزنی گفته می شود.

هنرمندان زیادی از روش هاشورزنی برای ایجاد سایه استفاده می كنند. مانند مورد بالا در هاشورزنی هنرمند فشار ابزار اثرگذار خود را بر روی سطح اثرپذیر كمتر كرده تا وسیله اثرگذار تیرگی كمتری ایجاد كند و یا از تعداد خطوط كم كرده و فاصله آنها را بیشتر می كند تا به سطح روشنتری دست پیدا كند.

   ***

فصل سوم

توانایی تشخیص و ترسیم گونه های سطح

برای سطح نیز مانند،دیگر عناصر هنرهای تجسمی تعاریف گوناگونی شده است. در ساده ترین تعریف، سطح به شكل بسته ای است كه دارای دو بُعد طول و عرض می باشد.

اشاره نمودیم كه هر وقت نقطه از یك جهت رشد نموده و حركت كند، خط ایجاد می شود. حال اگر همان نقطه از تمام جهات رشد نماید، سطح ایجاد می كند.در تعریف دیگر می توانیم بگوییم كه سه نقطه در سه فاصله مرتبط با هم مطرح شوند، فضایی را مشخص می كنند كه بصورت سطح نامرئی قابل درك می باشد. بنابراین برای ایجاد سطح، وجود حداقل سه نقطه الزامیست.

وجود سه نقطه در فضا و ارتباط آنها با یكدیگر اولین و ساده ترین سطح دو بعدی یعنی مثلث را به و جود می آورد. با كمك مثلث می توان به دیگر سطوح هندسی مانند مربع، مستطیل، ذوزنقه، متوازی الاضلاع، لوزی و.... دست یافت.

سطوح نیز مانند خط و نقطه از حالتهای گوناگون بوجود می آیند. به عنوان مثال هرگاه دو خط موازی در فاصله ای نسبت به هم قرار گیرند، فضای شكل گرفته بین آنها معرف یك سطح است.

 

شناسایی سطحهای ایزومتریك (هندسی)

 

سطوح را می توان به طور كلی به دو دسته تقسیم كرد:

1.       سطوح هندسی

2.       سطوح غیرهندسی

سطوح هندسی عبارتند از مثلث، مربع، دایره، مستطیل،ذوزنقه، متوازی الاضلاع، بیضی و سایر اشكال هندسی.

سطوح غیر هندسی نیز شال كلیه سطوح هستند كه شكل منظمی نداشته و معمولاً از قاعده خاصی پیروی نمی كنند. مانند كلیه اشكال موجود در طبیعت.

شناسایی سطوح اصلی هندسی (مثلث، مربع، دایره)

سطوح هندسی دارای سه سطح اصلی مربع، مثلث و دایره می باشند. تمامی سطح های هندسی از این سه شكل با ترتیبی از آنها به وجود می آیند.

        دایره:

دایره شكل كاملی است. نماد حركت جاودانه و چرخش مداوم و مستمر در طبیعت می باشد و بیانگر آمد و شد شب و روز، هفته ها، ماهها، فصلها و سالها است.

دایره نماد نرمی، لطافت، سیال بودن، رونگرایی، آرامش،معنویت و آن جهانی بودن می باشد. در هنر ایرانی به نمونه های زیادی برخورد می كنیم كه هنرمند از كادر یا تركیب بندیهای دایره استفاده كرده است. دایره در تمام حالات دارای تعادل می باشد.

        مربع:

یكی از شكلهای پایه در هندسه است كه متشكل از چهار زاویه و چهار ضلع مساوی و موازی است.

مربع نماد صلابت، استواری و سكلون است و میل به عدم تغییر وضعیت در او وجود دارد. مربع مظهر قدرت زمین و از زیباترین اشكال هندسی است.

        مثلث: (متوازی الاضلاع)

هنگامی كه این شكل بر قاعده خود قرار می گیرد، از پایدارترین اشكال هندسی است و مثل یك كوه استوار به نظر می رسد. اما در مقابل چنانچه بر رأس خود قرار گیرد حالتی كاملاً ناپایدار و متزلزل دارد. مثلث به خاطر زوایای تندی كه دارد، حالتی تهاجمی و جهت دار می باشد.

آشنایی با سطوح هندسی دیگر (لوزی، بیضی، ذوزنقه)

        لوزی

لوزی متوازی الضلاعی است كه چهار ضلع آن با هم دو به دو موازی و مساوی هستند. در لوزی قطرها برهم عمودند و نیمساز زوایای داخلی خود می باشند. لوزی دارای دو محور تقارن می باشد و از دو مثلث بوجود می آید.

        ذوزنقه

ذوزنقه دارای چهار ضلع است كه دو ضلع آن با هم موازی هستند. دو ضلع موازی ذوزنقه را قاعده و دو ضلع غیر موازی آنرا ساق گویند. ذوزنقه از تركیب یك مربع و دو مثلث بوجود می آید.

$  نكته: اشكال هند سی كه از تركیب سطوح اصلی بدست می آیند، معمولاً دارای ویژگیهای تلفیقی از سطوح اصلی تشكیل دهنده خود هستند.

        بیضی

برای رسم بیضی با قطرهای مشخص، ابتدا دو دایره متحدالمركز، یكی به اندازه قطر بزرگ بیضی و دیگری به اندازه كوچك بیضی رسم می كنیم.

یكی از دو دایره را به قسمتهای مساوی تقسیم كرده از مركز به نقاط تقسیم روی محیط دایره وصل می كنیم. ادامه دهید تا محیط هر دو دایره را قطع كنند. حال از نقاط روی محیط دایره بزرگتر، خط عمود از نقاط روی دایره كوچتر خط افقی رسم می كنیم تا خطوط یكدیگر را قطع كنند.

نقاط حاصل، محیط بیضی را تشكیل خواهند داد كه با وصل آنها به هم، بیضی مورد نظر رسم می شود.

        سطوح ارگانیك یا سازمانی

سطوح ارگانیك سطوحی غیر هندسی و طبیعی هستند. این سطوح به صورت طبیعی رشد نموده و فاقد فرم مشخصی می باشند این مسئله بدان معنا نیست كه این فرمها فاقد نظم هستند. بلكه سطوح ارگانیك فاقد نظم هندسی هستند اما در درون خود از نظمی خاص پیروی می كنند نظم حاكم بر این سطوح تابع قوانین درونی آنهاست. حال با یك مقایسه این مسئله را روشن می كنیم یك شهر را با ساختار كاملاً هندسی و حركتهای عمودی و افقی موجود در آن و در مقابل شهری مانند ماسوله را در نظر بگیرید. نظام هندسی تعریف شده شهر اول را نظامی منظم می دانیم گسترش در این شهر تابع قوانین هندسی و ریاضی می باشد. این مسئله در نگاه اول كاملاً روشن است.

حال شهر ماسوله را در نظر بگیرید. حجمهای حركت كننده در داخل هم، عدم حضور نظم هندسی خاص، این شهر را تبدیل به یك نظام ارگانیك نموده. با این وجود می دانیم این شهر نیز تابع قوانین خاص خود است. در ماسوله پشت بام هر خانه حیاط خانه دیگر محسوب می شود. در نگاه اول و بدون داشتن اطلاعات كافی و تعمق، این شهر یك سیستم بی نظم تعریف می شود كه از قانونی خاص تبعیت نمی كند. اما دیدیم كه این سیستم به ظاهر بی نظم تابع نظم قوانین خاص نهفته در خود است.

 

سطوح سیال

 

این سطوح را با مثالهایی روشن می كنیم. یك لكه رنگ كه روی دیوار شره كرده و در همان حالت خشك می شود، مجموعه ای از عناصر تجسمی كه خود دارای حركت باشند. رابطه میان سطوح منفی و مثبت كه موجب پویایی و تحرك گشته و چشم را از نقطه ای به نقطه دیگر تصویر حركت به حركت در آورند. همگی مثالهایی برای سطوح سیال هستند. به عبارت دیگر سطوح سیال سطوحی هستند كه مهمترین ویژگیشان القا حس حركت می باشد.

 


درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان jebril و آدرس jebril.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 688
بازدید دیروز : 418
بازدید هفته : 1176
بازدید ماه : 1106
بازدید کل : 557368
تعداد مطالب : 194
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1